بهره وری  ملی - اجتماعی - گروهی!!!!!!!


دکتر علیرضا آیت اللهی


یزدفردا "چهل و پنج سال برای رژیم های گوناگون و دولت های گوناگون و وزرای گوناگون و رؤسای گوناگون کار کرده ام و تجاربم را می نویسم . حال اگر وزیر محترم اقتصاد ایران آنها را خاطره میخواند و نمی پسندد ٫ و وزارت مغتنم ارتشاء توران آنها را قصه فرض می کند و نمی پسندد ٬ خوب ٬ نپسندد ! . می نویسیم ! ما می توانیم ٬ پس می نویسیم !. همت مضاعف داریم ٬ می نویسیم ! . کار مضاعف می کنیم و...می نویسیم !

و اما اصل قضیه مربوط به سال ۱۳۵۵ ٬ یعنی ۳۴ سال قبل میشود : صبح تلفن زده بودند به مرکز فرهنگ مردم و عصر تلفن زده بودند به دانشگاه تهران که آیت اللهی باید حتما" و حتما" با فلان استاد مردم شناسی دانشگاه هاروارد ( که حال فکر می کنم اصلا" دانشگاه هاروارد دپارتمان مردم شناسی نداشته باشد ...) برود به روستاهای کاشان برای تحقیقات اقتصادی - اجتماعی که ( نمیخواستم به اصطلاح بلدچی یک آمریکائی باشم و ) چون رؤسای مستقیمم ٬ دکتر محمود روح الامینی و مرحوم انجوی شیرازی ٬ هیچکدام نبودند که مانع شوند بالاجبار رفتم . اما خدا پدرشان را بیامرزد چندتن از استادان دانشگاه تهران که یاد آوری کردند هیچ چیزی در اختیارش قرار ندهم ( و همان شب همکار پر محبتم ٬ ارشادی ٬ که بعدها در انفجار حزب جمهوری شهید شد ٬ تلفن زد که مبادا مخزن اطلاعاتی یک جاسوس آمریکائی بشوی ) ٬ به خصوص که می رود در آمریکا به نام خودش چاپ میزند تا رتبه علمی بالاتری بگیرد ٬ اما ( اگر استعدادش را داشتم ! ) هرچه می توانم از او یاد بگیرم .

به جز اینجانب و آن به اصطلاح استاد ٬ که اسمش را فراموش کرده ام ٬ و راننده ٬یک نفرهم که اصولا" مقیم آمریکا بود و آن زمان در ایران حضور داشت ٬احتباطا" برای ترجمه ( چون آقای میهمان ! فارسی را تقریبا" به خوبی حرف میزد ) با ما راهی شد .

در کاشان همه چیز از قبل مهیا شده بود و مراسمی را که فصلش نبود فقط برای دیدن آن میهمان و البته به صورتی ساختگی به راه انداخته بودند . ایشان هم هر رسم و آئینی را که مشاهده می کرد رو به من کرده می پرسید فلسفه این رسم ٬ آئین ٬ نمایش سنتی ٬ یا هرچیز دیگری که دیده بود چیست ؟ یعنی چرا این کار را می کنند ؟

برای کسانی که مردم شناسی نخوانده اند عرض می کنم که انجام هرمراسم فلسفه یا به اصطلاحی ساده تر دلیلی دارد که گاه نزد مردم فراموش شده و همینطور طبق « عادت » سالانه آن را ادامه می دهند و یا این که هنوز هم شناخته شده است . مثلا" سالی یکبار در کاشان مراسم قالی شویان صورت می گیرد ٬ و طی این مراسم مردان فین با چوبدستی به سوی امامزاده سلطان علی بن محمد باقر ( ع ) حرکت کرده و...

فلسفه ٬ دلیل ٬ یا مسامحتا" فونکسیون این مراسم « مذهبی - سیاسی » بوده است . یعنی پس از قتل امامزاده علی بن محمد باقرکه مردم فین خبر می شوند و برای تاراندن دشمنان و دفن جنازه می روند هرساله آن « واقعه » را شبیه سازی می کنند تا به دشمن بفهمانند که ما شیعه و طرفدار اهل بیت هستیم ٬ بایکدیگرمتحدیم ٬ به چنین چوبدستی هائی مجهزیم ٬ در مقابل دشمن متجاوز ساکت نمی نشینیم ٬ و... . از حق در نرویم باوی موضوع فلسفه و فونکسیون مراسم سالانه را نسبتا" به خوبی فراگرفتم . اما چون وی ( طبیعتا" ! ) از من راضی نبود همان شب به تهران برگشتم .

همین مثال را بگیریم : سالها است که بدون این که در آن منطقه جنوب و جنوب غربی کاشان کسی جرئت مقابله با شیعیان را داشته باشد و حتی پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران ٬ این مراسم بنا به « عادت » هرساله صورت می گیرد و چه بسا کسانی که شیعه نیستند و از فلسفه اصلی مراسم هم خبری ندارند به دنبال فینی ها می دوند و آنها را همراهی می کنند.

همایش های راهپیمائی ۲۲ بهمن و راهپیمائی های ورزشی ( ازجمله در سنندج ) و ضد بی حجابی و امثال آنها هم چه بسا در آینده به صورت یک عادت شده و به طور مداوم صورت گیرند ٬ و چرا نگیرند ؟ قبل از هرچیز یک ورزش است ٬ تنوع است ٬ سمبلی ازاتحاد است و...حالا اگر ساندیس هم دادند چه بهتر !

همین امروز می بینیم که بعضی از همایش هافلسفه اولیه خود را از دست داده اند ٬ اما طبق « عادت » ؟! همینطور صورت می گیرند و ساندیس که سهل است ٬ مرغ بریان هم می دهند و از آنجا که « برعکس نهند نام زنگی کافور ! » نامشان هم « سمینار بهره وری » !!! است .

تشکیل سالانه این سمینار تا یکی دو -سه سال اول توجیه پذیر بود و دو- سه سال بعد از آن هم توجیه پذیر می نمود . اما شد یک : « عادت » بیمعنی ! ٬ و هزینه بر و بنابر این « ضد بهره وری » ! :

* در نظام ما اقتصاد ٬ هدف نیست بلکه وسیله است ٫ بنابر این :

* اقتصاد را به عنوان زیر بنا نپذیرفته ایم :

* اصل بر سود هرچه بیشتر نیست .

* اصل برحکومت اسلامی و اخلاقی است که :

* گرچه اشتغال کامل را مطلوب می شمارد ٬ اما:

* هرگونه بهره کشی را نفی می کند ٬ و حال پس از سی سال :

* حتی اقتصاد اجتماعی و سرمایه اجتماعی نیز چندان حاکم نیست :

* اقتصاد ما نظیر « اقتصاد پدر سالارانه مسیحی » در قرون وسطی :

* نوعی « اقتصاد پدر سالارانه دولتی-اسلامی » است ( نگاه کنید به قانون کار ) که در آن :

* نه حداکثر سود مطرح است ٬ نه حد اکثر کار به مفهوم « بهره برداری » در یک بنگاه اقتصادی ٬ و نه...

* اصولا" مدیریت علمی مطرح نیست ٬ و :

* وقتی اساسا" رعایت اصول اقتصادی و کسب سود و حتی تولید ممکن مطرح نیست چه جائی برای بهره وری به مفهوم حد اکثر سود یا لااقل حد اکثر تولید از حد اکثر کار کارمندان و کارگران باقی میماند .؟!!!

در ترویج علوم و فنون بهره وری هم که کلا" در یک کتاب کوچک می گنجند بسیار بیش از آنچه که میبایست صورت گرفته است و حال این سمینار بهره وری برای چیست ؟!!!

میکروفون را برمیداریم و می رویم به سراغ متخصصان امر :

مردمشناس : « عادت » شده است !

روانشناس : « ترک عادت موجب مرض است » !

پزشک : چندان علاج پذیر نیست !...

فیلسوف : عقلا بر خلاف عقل !

اقتصاد دان : راست می گوید ٬ چندان فایده ای که ندارد هیچ فقط هزینه بر است !

حکیم : ولی خوب « برگزارکنندگان هم باید نان بخورند » !

نتیجه : سیاست حاج میرزا آقاسی است : « برای ما آب ندارد ! برای آنها که نان دارد !!!» : ملی نمی نماید ٬ بیشتر جمعی و گروهی است ...


یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا